می گویم چرا دستت بوی شیطان می دهد می خندد
می گویم چرا چشمانت شیطانی می نگردد می خندد
می گویم چرا رد پایت به خانه شیطان ختم می شود می خندد
می گویم چرا دهانت بوی آب جهنم می دهد می خندد
می گویم ....
می خندد و به مسخره ام می گیرد
او را می بینم دست در دستبند چشمان در خون پا لرزان دهان خشک
می گرید و می گرید